مواد مستقیم عامل اصلی مورد استفاده در تولید است که با صرف نمودن دستمزد مستقیم و سربار ساخت به محصول تکمیل شده تبدیل می شود. بهای مواد را می توان به دو دسته مواد مستقیم و مواد غیر مستقیم تفکیک نمود.
فرآیند تولید چیست؟
فرایند تولید دارای سه مرحله است:
- -قبل از شروع تولید(مواد اولیه)
- عملیات تولید شروع شده ولی به اتمام نرسیده است(کالای در جریان ساخت)
- عملیات تولید پایان یافته است(کالای تکمیل شده)
شرکت خدمات مالی داراکو بیان می کند که اجزای بهای محصول در مراحل مختلف فرایند تولید واقع می شوند. در اولین مرحله از عملیات، مواد اولیه یا مواد مستقیم خریداری شده ولی تولید هنوز شروع نشده است و بهای تحمل شده مربوط به بهای مواد اولیه تولیدی است. در مرحله دوم عملیات شروع شده و با تحمل بهای دستمزد و سربار ساخت مواد مستقیم به کالای تکمیل شده تبدیل می شوند،
از این رو در این مرحله بهای دستمزد و سربار مربوط باید انباشت شده و به بهای محصول منظور شوند. اجزای بهای تمام شده محصولات شامل بهای مواد اولیه یا بهای مواد مستقیم، بهای دستمزد و سربار هستند که در ادامه کارشناسان شرکت حسابداری داراکو به آن می پردازند.
برای دریافت خدمات حسابداری و حسابرسی با کارشناسان داراکو در ارتباط باشید.
ویژگی های مواد مستقیم
از ویژگی های مواد مستقیم این است که می توان به سادگی و با صرفه اقتصادی یا همان فزونی منافع بر مخارج آن ها را به محصولات و خدمات تولیدی رهگیری کرد به این مثال از کارشناسان شرکت داراکو توجه کنید:
ورق فلزی، باتری خودرو، خدمات و لاستیک نمونه هایی از مواد مستقیم در تولید یک دستگاه خودرو هستند.
مهم ترین ویژگی های مواد مستقیم عبارت اند از:
قابل ردیابی بودن: به راحتی میتوان مقدار و نوع مواد مستقیم مصرف شده در هر واحد محصول را شناسایی و ردیابی کرد.
ارتباط مستقیم با محصول: مواد مستقیم به طور مستقیم در ساخت محصول استفاده میشوند و بدون آنها تولید امکانپذیر نیست.
تغییر پذیری با حجم تولید: مقدار مواد مستقیم مصرف شده با افزایش یا کاهش حجم تولید تغییر میکند.
تأثیر بر بهای تمام شده: مواد مستقیم به طور مستقیم بر بهای تمام شده محصول تأثیرگذار است.
جزء هزینههای اصلی تولید: مواد مستقیم یکی از سه جزء اصلی بهای تمام شده تولید (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار تولید) است.
انواع مواد مستقیم در واحدهای تولیدی
مواد مستقیم همانطور که از نامشان پیداست به طور مستقیم در ساخت محصول نهایی استفاده می شوند و جزء اصلی بهای تمام شده کالای ساخته شده می باشد. هر صنعت بسته به نوع کالاهای تولیدی خود دارای مواد مستقیم خاص خود می باشند به عنوان مثال در صنعت مبلمان، چوب جزء اصلی تولید مبل می باشد و به عنوان مواد مستقیم در تولید به کار گرفته می شود یا در صنعت کمپرسورسازی، درایر و ایراند جزء اصلی برا تولید و مواد مستقیم می باشد.
اهمیت شناخت انواع مواد مستقیم
محاسبه دقیق بهای تمام شده: با شناسایی دقیق انواع مواد مستقیم، میتوان بهای تمام شده دقیق هر محصول را محاسبه کرد..
کنترل هزینهها: با شناسایی و کنترل مصرف مواد مستقیم، میتوان هزینههای تولید را کاهش داد.
تصمیمگیری در مورد قیمتگذاری: اطلاعات دقیق درباره مواد مستقیم در تعیین قیمت فروش محصولات بسیار موثر است.
برنامهریزی تولید: با پیشبینی نیاز به مواد مستقیم، میتوان برنامهریزی تولید را بهینه کرد.
بیشتر بخوانید: حسابداری بهای تمام شده چیست
تفاوت مواد مستقیم با مواد غیر مستقیم
همانطور که مشاوران داراکو در مطالب فوق اشاره کرده اند موادی که قابلیت تشخیص دادن در محصولات تولیدی را دارند به عنوان مواد مستقیم شناخته می شوند و موادی که به صورت مستقیم در محصولات تولیدی قابل تشخیص نیستند به عنوان مواد غیر مستقیم شناخته می شوند.
به طور مثال تعداد میخ هایی که در تولید یک صندلی به کار می روند جزء مواد غیر مستقیم تولید می باشند و قابلیات رهگیری به محصول تولید شده را ندارند. طبقه بندی هزینه ها مدیریت شرکت پیوسته درگیر انتخاب از بین راهکارهای مختلف است. اطلاعات مربوط به انواع مختلف هزینه یا بها و الگوی رفتار آنها نقش تعیین کننده ای در اتخاذ تصمیمات اثربخش ایفا می نماید. اقلام بها با توجه به اهداف و اطلاعات مورد نیاز، می توانند به روش های مختلفی طبقه بندی شوند.
شرکت خدمات مالی هفت مبنای طبقه بندی هزینه ها یا بها را به شرح زیر ارائه می کنند:
- قابلیت رهگیری (ارتباط با موضوع بهایابی)
- واکنش نسبت به تغییر در حجم فعالیت (رفتار بها)
- ارتباط با بهای محصول
- حوزه های کارکردی (حوزه عملکرد)
- دایره محل وقوع
- زمان وقوع بها
- ارتباط با برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری
بیشتر بخوانید: برونسپاری خدمات مالی و حسابداری
طبقه بندی هزینه ها بر اساس قابلیت رهگیری
بها از لحاظ ارتباط با موضوع بهایابی به دو طبقه مستقیم و غیر مستقیم تفکیک می گردند
بهای مستقیم: بهایی که به آسانی و با صرفه اقتصادی بتوان آن را به موضوع بهایابی رهگیری نمود.
به عبارت دیگر و به گفته کارشناسان شرکت حسابداری بهایی که رهگیری آن به موضوع بهایابی دارای فزونی منافع بر مخارج باشد بهای مستقیم نامیده میشود.
بهای غیر مستقیم: بهایی که به آسانی و با صرفه اقتصادی قابل رهگیری به موضوع بهایابی نیست بلکه باید به موضوع بهایابی تسهیم شود.
واکنش نسبت به تغییر در حجم فعالیت
درک چگونگی رفتار بها نسبت به تغییرات در حجم فعالیت به لحاظ مدیریت بها از اهمیت بالایی برخوردار است. آگاهی از رفتار بها برای مقاصدی نظیر بهایابی محصولات، ارزیابی عملکرد، تصمیم گیری مدیریتی و سایر موارد از این دست حیاتی است.
الگوی رفتار بها با توجه به رفتار بهای کل و نه بهای هر واحد در واکنش به تغییر در حجم فعالیت طبقهبندی میگردد. معیارهای معمول برای اندازهگیری حجم فعالیت شامل حجم تولید، حجم فروش و خدمات ارائه شده، ساعت کار مستقیم، ساعت کار ماشین آلات، تعداد سفارشات و مقدار کالای حمل شده است.
در این نوع طبقهبندی انواع بها شامل بهای متغیر بهای ثابت و بهای مخلوط یا همان مختلط هستند.
طبقهبندی هزینه ها بر اساس ارتباط با بهای محصول
در مواردی که موضوع بهایابی محصولات تولیدی است اقلام مختلف بها را میتوان با توجه به نوع ارتباط آنها با محصولات تولیدی تحت یکی از دو گروه بهای محصول و بهای دوره طبقهبندی نمود.
بهای محصول: بهای قابل انتقال به موجودیها نیز گفته میشود و شامل مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت یا همان بهای غیر مستقیم است. منافع حاصل از این گونه اقلام بها تا زمان فروش محصول تحقق نمییابند بنابراین همزمان با تکمیل محصول به عنوان موجود کالا شناسایی میشود تا در زمان فروش محصول بهای آن به عنوان یک قلم بهای منقضی شده تحت عنوان بهای تمام شده کالای فروش رفته در صورت سود و زیان منعکس شود.
بهای دوره: بهایی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به محصولات تولیدی یا خدمات ارائه شده مرتبط نیست.
به گفته کارشناسان شرکت حسابداری داراکو بهایی که جزء مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت نباشد به عنوان بهای دوره طبقهبندی میگردد. آن دسته از اقلام بهای دوره که دارای منافع آتی هستند به عنوان دارایی طبقهبندی میشوند، اقلام بهای دوره که منافع آنها در گذشته کسب شده هزینه دوره هستند.
بیشتر بخوانید: مفروضات حسابداری چيست؟
طبقهبندی هزینه ها بر اساس ارتباط با حوزههای کارکردی
در طبقهبندی بها بر اساس ارتباط با حوزههای کارکردی اقلام بها بر مبنای فعالیتهای انجام شده انباشت میشوند بر این اساس تمام اقلام بهای یک شرکت تولیدی را میتوان در یکی از چهار حوزه زیر طبقه بندی نمود:
- کارخانه
- بازاریابی و فروش
- اداری و عمومی
- تامین مالی
طبقهبندی بر اساس دایره محل وقوع
دوایر فعال در حوزه کارکردی کارخانه به دو گروه زیر طبقه بندی میشوند:
دوایر عملیاتی یا تولیدی: دوایری که مستقیماً در تولید کالا یا ارائه خدمات فعالیت میکنند دوایری که کالا در آنها تولید میشود یا خدمات نهایی شرکت توسط آنها به شرکت ارائه میشود.
دوایر خدماتی یا پشتیبانی: دوایری که در ارتباط مستقیم با تولید کالا یا ارائه خدمت نیستند بلکه به سایر دوایر عملیاتی خدمات ارائه می دهند.
طبقهبندی بها بر اساس زمان وقوع
انواع بها در طبقه بندی بر اساس زمان وقوع شامل بهای تاریخی بهای جایگزینی و بهای بودجه شده است.
بهای تاریخی: در زمان گذشته به وقوع پیوسته است و به طور معمول در حسابداری مالی مورد استفاده قرار میگیرد این بها عینی و تایید پذیر است.
بهای جایگزینی: مبلغی که یک بنگاه باید به منظور جایگزینی یا خرید یک دارایی که توان کارکردی و عملیاتی مشابهی با دارایی مورد استفاده فعلی دارد پرداخت نماید.
بهای بودجه شده: مخارج برنامهریزی شده آتی. بهای بودجه شده ممکن است معادل بهای جایگزینی باشد طبقهبندی بها بر اساس ارتباط با برنامهریزی کنترل و تصمیم گیری در ادامه به اختصار برخی از اقلام بها را که به مدیریت در ایفای مسئولیتهای برنامهریزی، کنترل، تصمیمگیری و غیره یاری میرسانند تشریح میشوند:
بهای مربوط و نامربوط
بهای مربوط: دارای دو ویژگی است که در آینده واقع میشود و دوم اینکه بین راهکارهای جایگزین تغییر میکند بهای مربوط ممکن است با تغییر یا حذف برخی از فعالیتهای اقتصادی حذف شود
بهای نامربوط: آن دسته از اقلام بهاست که حداقل یکی از دو ویژگی بهای مربوط را نداشته باشد.
طبقه بندی دستمزدها
در حسابداری صنعتی یا همان تولیدی دستمزد ها به دو نوع دستمزد مستقیم و دستمزد غیر مستقیم تقسیم می شوند.
بر اساس تجربیات مشاوران مالی و حسابداری داراکو، هزینه ی دستمزد عبارت است از:
بهای پرداختی بابت کوششهای فیزیکی و ذهنی به کار رفته در تولید کالا یا خدمات و به طور کلی بهای دستمزد شامل دستمزد ساعتی، روزانه، هفتگی، قطعه کاری کارگران، حقوق ماهانه پرداختی به سرپرستان، مدیران و کارکنان اداری فروش و هرگونه مزایای اضافی پرداختی به کارگران شامل فوق العاده اضافه کاری نوبت کاری و .... میباشد.
دستمزد مستقیم: بخشی از بهای دستمزد عادی پرسنل مستقیم تولیدی است که به آسانی و به صرفه اقتصادی قابلیت رهگیری به محصولات و خدمات را دارد. به پرسنلی که مستقیماً درگیر تولید کالا یا ارائه خدمات هستند پرسنل مستقیم تولیدی اطلاق میشود.
دستمزد غیر مستقیم: حقوق و دستمزد پرداختی به کارگران غیر مستقیم تولیدی و آن بخش از حقوق و دستمزد پرسنل مستقیم که به آسانی و با صرفه اقتصادی یا همان فزونی منافع بر مخارج قابل رهگیری به محصولات و خدمات نیستند.
حسابداری مواد مستقیم
حسابداری مواد اولیه که شامل مواد مستقیم و غیر مستقیم است در سیستم دائمی در دو مرحله انجام می پذیرد:
- خرید مواد اولیه(انباشت بها): در این مرحله بهای مواد اولیه خریداری شده در حساب موجودی مواد اولیه یا کنترل موجودی مواد اولیه انباشت می گردد که ثبت آن به صورت زیر است:
سرفصل ها |
بدهکار |
بستانکار |
موجودی مواد اولیه(شامل بهای مستقیم و غیر مستقیم) |
** |
|
حساب های پرداختنی یا نقد و بانک |
|
** |
- مصرف مواد اولیه(انتساب بها): معمولا با ارسال مواد به خط تولید بهای مواد اولیه ارسال شده به حساب های کالای در جریان ساخت و کنترل سربار انتساب می یابند:
سرفصل ها |
بدهکار |
بستانکار |
کالای در جریان ساخت |
** |
|
سربار ساخت |
** |
|
موجودی مواد اولیه |
|
** |
در مرحله انباشت، بهای مواد اولیه در حساب بدهکار موجودی مواد اولیه ثبت می شود و در مرحله انتساب، بهای مواد اولیه به حساب کالای در جریان ساخت معادل بهای مواد مستقیم و حساب سربار ساخت معادل بهای مواد غیر مستقیم بدهکار می شوند.
جمع بندی
مواد مستقیم جزء اصلی تولید محصول است و به صورت عینی قابل مشاهده و تایید پذیر است مانند لاستیک در تولید خودرو. از ویژکی های مواد مستقیم نیز قابل رهگیری بودن و ارتباط مستقیمی با محصول تولید شده دارد و همینطور تفاوتی که مواد مستقیم با غیر مستقیم دارد
در قابلیت شناسایی آن در تولید محصول می باشد که مواد غیر مستقیم قابلیت رهگیری ندارد و در صورت رهگیری فزونی مخارج بر منافع را دچار می شود که این موضوع در حسابداری صنعتی قابل اتکا نیست.
بخش دیگری که در حسابداری مواد مستقیم مورد اهمیت است مربوط به طبقه بندی هزینه ها و طبقه بندی دستمزد ها می باشد که به طور متفاوتی قابل شناسایی و تخصیص می باشد.