حسابداری سرانگشتی یک روش ساده و سریع برای انجام محاسبات مالی یا تخمین هزینهها و درآمدهاست. این روش بیشتر بر اساس تجربیات، تخمینهای تقریبی و استفاده از قواعد سادهسازی شده برای انجام حسابهاست، به جای محاسبات دقیق و پیچیده. به طور کلی، در شرایطی استفاده میشود که نیاز به یک برآورد سریع از وضعیت مالی وجود دارد، بدون اینکه وارد جزئیات زیادی شویم.
به گفته یکی از کارشناسان حرفه ای شرکت حسابداری داراکو، حسابداری سرانگشتی (Rule of Thumb Accounting) یک روش ساده و سریع برای ارزیابی ارزش مالی یا عملکرد یک کسبوکار است، بدون نیاز به بررسی دقیق جزئیات. این روش به طور معمول بر اساس تجربیات قبلی تنظیم میشود و به شرکتها این امکان را میدهد تا به سرعت تخمینهایی از ارزشها یا مقادیر مالی بدست آورند.
این رویکرد مخصوصاً در کسبوکارهای کوچک و متوسط مفید است که ممکن است منابع لازم برای انجام تحلیلهای دقیق مالی را نداشته باشند. به طور خلاصه، حسابداری سرانگشتی به کمک قوانین ساده و بدون ورود به جزئیات پیچیده، تخمینهایی تقریبی از وضعیت مالی ارائه میدهد.
برای دریافت خدمات حسابداری و حسابرسی با کارشناسان سایت داراکو در ارتباط باشید.
استفاده از این روش به دورانهای قدیم بازمیگردد که ابزارها و دادههای دقیقی برای محاسبات مالی موجود نبود. در آن زمان، تخمینهای تقریبی براساس تجربه و مشاهدات عملی انجام میشد و به عنوان ابزاری سریع و کارآمد در تصمیمگیریها به کار میرفت. یکی از موارد قابل توجه تاریخی، دوران فردریک وینسلو تیلور است که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ کار میکرد. تیلور از این نوع روشهای تخمینی برای مدیریت کارگران و بهبود بهرهوری استفاده میکرد.
او بعداً روشهای خود را بهبود داد و به سمت «مدیریت علمی» حرکت کرد، که به استفاده از دادهها و روشهای دقیقتر برای تصمیمگیری و مدیریت مالی منجر شد. این حرکت نشاندهنده تغییر از روشهای سرانگشتی به سمت سیستمهای مدیریت دقیقتر بود در آن زمان، بسیاری از کسبوکارها به دلیل نبود دادههای دقیق و هزینههای زیاد برای جمعآوری اطلاعات، از این روشها استفاده میکردند. این روشها در صنایعی مانند بانکداری و ارزیابی ریسک نیز به کار میرفت، اما با رشد پیچیدگیهای مالی و ظهور بحرانهای مالی، مانند بحران مالی ۲۰۰۸، نیاز به روشهای دقیقتر و شفافتر مانند حسابداری بر مبنای ارزش روز Mark to Market Accounting افزایش یافت.
اما امروزه، به دلیل پیچیدگی و دقت بیشتری که در دادههای مالی و محاسبات نیاز است، حسابداری سرانگشتی به دلیل محدودیتهایش کمتر توصیه میشود. یکی از دلایل اصلی این است که این روش دقت لازم را ندارد و ممکن است در محیطهای پیچیدهتر و رقابتی کنونی، منجر به تصمیمگیریهای نادرست شود. همچنین، عواملی مانند تغییرات بازار، رقابت شدید، و نیاز به تحلیلهای دقیقتر باعث شدهاند که روشهای دقیقتری مانند استفاده از نرمافزارهای حسابداری و تحلیل مالی جایگزین شوند مثالهایی از حسابداری سرانگشتی شامل محاسبهی تقریبی هزینهها، درآمدها، سود و زیان یک کسبوکار یا برآورد مخارج یک پروژه است.
بیشتر بخوانید: بهترین نرم افزارهای حسابداری شرکتی
به عنوان مثال، فردی که قصد دارد هزینه ساخت یک خانه را تخمین بزند، ممکن است با استفاده از یک فرمول ساده که برای هر مترمربع مبلغی را در نظر میگیرد، به تخمینی سریع و نسبی از هزینهی کلی برسد. این روش در تصمیمگیریهای روزمره و کوتاهمدت مفید است، اما برای تحلیلهای دقیق و بلندمدت توصیه نمیشود. یکی از مزیتهای کلیدی حسابداری سرانگشتی، کمهزینه بودن و سرعت آن است.
بهطور مثال، برای ارزیابی سریع ارزش یک شرکت یا دارایی، ممکن است از فرمولهای سادهای مانند ضرب درآمد سالانه در یک عدد ثابت استفاده شود. برای مثال، در برخی صنایع، ارزش شرکتها را با ضرب درآمد سالانه در یک عدد ثابت تخمین میزنند. این فرمولها معمولاً از تجربیات گذشته و دادههای تاریخی ناشی میشوند و به عنوان یک راهنمای کلی برای تصمیمگیری سریع عمل میکنند. با این حال، یکی از محدودیتهای این روش این است که نمیتواند شرایط منحصر به فرد هر شرکت یا بازار را به دقت مد نظر قرار دهد. برای مثال، در نظر گرفتن تغییرات بازار، رقبا، جریان نقدی آینده و ریسکها از مواردی هستند که حسابداری سرانگشتی به خوبی قادر به پوشش آنها نیست. به همین دلیل، برای ارزیابی دقیقتر و بلندمدت، استفاده از روشهای کاملتر مانند تحلیل جریان نقدی تخفیف شده یا بررسی عملکرد مالی دقیق توصیه میشود.
در شرکت خدمات مالی داراکو که به ارائه خدمات مالی میپردازد، استفاده از روشهای دقیق حسابداری و ارزیابی مالی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این شرکت به دلیل اهمیت مدیریت مالی و تصمیمگیریهای دقیق برای مشتریان خود، از ابزارهای مدرن و مبتنی بر دادههای دقیق استفاده می کند تا بتواند بهترین نتایج را برای مشتریان خود ارائه دهد. حسابداری سرانگشتی در چنین محیطهایی میتواند ناکافی و حتی پرریسک باشد. حسابداری سرانگشتی نمونههایی متعدد در زمینههای مالی ارائه میدهد که به سرعت تصمیمگیریها کمک میکنند. بهطور مثال، در کسبوکارهای کوچک، استفاده از فرمولهای ساده مثل "ضرب فروش سالانه در یک عدد ثابت" برای ارزیابی سریع ارزش یک شرکت، یا نسبتهای مالی مانند 80/20 برای مدیریت هزینهها رایج است.
اما امروزه استفاده از این روش کمتر توصیه میشود زیرا دقت کافی ندارد و میتواند به نتایج گمراهکننده در محیطهای پیچیده مالی منجر شود. مطالعات نشان میدهد که برای کارآفرینانی که مهارتهای مالی کمتری دارند، این روش مفید است؛ اما برای محیطهای پیچیده و پویا مثل شرکتهای بزرگ یا خدمات مالی مدرن مانند داراکو، باید به تحلیلهای دقیقتری رجوع کرد. به عنوان مثال، تحقیقی در جمهوری دومینیکن نشان داد که آموزشهای مبتنی بر این رویکرد بهبودهایی در شیوههای حسابداری و عملکرد مالی کسبوکارهای کوچک ایجاد کرده است، ولی برای شرکتهای با مهارت بیشتر، روشهای دقیقتر و پیچیدهتری مورد نیاز است. یکی از مثالهای برجسته از حسابداری سرانگشتی در تحقیقات علمی مربوط به کارآفرینان خرد در جمهوری دومینیکن است.
بیشتر بخوانید: استاندارد حسابداری چیست؟
در این تحقیق، دو نوع آموزش مالی مقایسه شد: آموزش حسابداری استاندارد و آموزش سادهشده مبتنی بر اصول سرانگشتی.
نتیجه نشان داد که آموزش مبتنی بر قواعد سرانگشتی به بهبود چشمگیر در عملکرد مالی و کیفیت گزارشدهی شرکتها منجر شد، بهویژه در بین افرادی با مهارتهای کمتر. این نشان میدهد که در برخی موارد، قواعد سرانگشتی میتوانند مفید باشند، اما برای شرایط پیچیدهتر مانند شرکتهای بزرگ نیاز به روشهای دقیقتری وجود دارد. بنابراین، استفاده از قواعد سرانگشتی در آموزش مالی و حسابداری ممکن است برای افراد یا شرکتهایی که به دنبال راههای ساده و عملی برای بهبود مدیریت مالی خود هستند، مفید باشد.
زهرا کرمانی